چند معمای جالب و با حال

1. بعضی از ماهها 30 روز دارند بعضی 31 روز چند ماه 29 روز دارد؟

2. من ساعت 8 شب به رختخواب رفتم و ساعتم را کوک کردم که 9 صبح زنگ بزند وقتی با صدای زنگ ساعت از خواب بیدار شدم چند ساعت خوابیده بودم؟

3. عدد 30 را به نیم تقسیم کنید و عدد 10 را به حاصل آن اضافه کنید چه عددی به دست می اید؟

4.چوپانی گوسفند هایش به جز 9 تا مردند چند گوسفند زنده برایش باقی مانده است؟

5.اگر تنها یک کبریت داشته باشید و وارد یک اتاق سرد و تاریک شوید که در آن یک بخاری نفتی یک چراغ نفتی و یک شمع باشد اول کدامیک را روشن میکنید؟

6. فردی خانه ای ساخته که هر چهار دیوار آن به سمت جنوب پنجره دارد خرسی بزرگ به این خانه نزدیک میشود این خرس چه رنگی است؟

7. اگر 2 سیب از 3 سیب بردارین چند سیب دارید؟

8. اگر اتوبوسی را با 43 مسافر از مشهد به سمت تهران برانید و در نیشابور 5 مسافر را پیاده کنید و 7 مسافر جدید را سوار کنید و در دامغان 8 مسافر پیاده و 4 نفر را سوار کنید و سرانجام بعد از 14 ساعت به تهران برسید حالا نام راننده اتوبوس چیست؟

9. حضرت موسی از هر حیوان چند تا با خود به کشتی برد؟

پاسخ معما ها در ادامه مطلب.

یک معمای جالب

سیزده نفر در خانه ای تنها هستند.
هر کسی از این سیزده نفر دارد کاری انجام می دهند.
1: بازی می کند
2: لباس می شورد
3: مسواک می زند

چند معمای ساده

حالا چند معمای ساده و خنده دار رو جواب بدین...

سوال اول: فرض کنید در یک مسابقه ی دو شرکت کرده اید. اگر از نفر دوم سبقت بگیرید، حالا نفر چندمین؟

سوال دوم: اگر در همان مسابقه این دفعه از نفر آخر سبقت بگیرید حالا نفر چندمین؟

سوال سوم: فرض کنید دکتر به شما گفته سه قرص را در هر نیم ساعت یک بار بخورید، بعد از چه مدتی هر سه قرص را خورده اید؟

سوال چهارم: پدر ماری پنج دختر دارد. اسم چهار نفر از آنها nana   nono  nini  nene است. اسم نفر پنجم؟

پاسخ در ادامه مطلب.

معمای شماره 9

معمای مردی در آسانسور به این شکل است که یک مردکه در طبقه دهم آپارتمانی زندگی می کند صبح ها پس از خروج از منزل خود با آسانسور آپارتمان به پایین رفته و به سر کار خود می رود و در زمان بازگشت از محل  کارش اگر آن روز بارانی بوده باشد و خیس نشده باشد  و یا اینکه اشخاص دیگری نیز در آسانسور باشند، مستقیما به طبقه دهم  و بعد به خانه اش می رود. در غیر اینصورت او اول به طبقه هفتم  آپارتمانش رفته و سه طبقه باقی مانده را پیاده بالا می رود تا به منزل خود برسد. می توانید  دلیلش رو بیان کنید.

پاسخ در ادامه مطلب.

معمای شماره 8

روزی مردی پسرانش را به شهرباری برد. سپس مرد با پسرانش قرار گذاشت که ساعت شش و سی دقیقه دم در شهربازی باشند. اما پسرانش ساعت هفت آمدند. مرد با عصبانیت رو به پسرانش گفت:(( مگر نگفته بودم ساعت شش و نیم بیایید؟)) پسرانش گفتند:(( تقصیر ما نبود، موتور چرخ و فلک خراب شد و ما بیست دقیقه روی هوا بودیم!)) مرد با عصبانیت بیشتر گفت:((ای بچه های بد! دروغ هم می گویید...))
چرا مرد با این همه اطمینان به پسرانش گفت که دروغ می گویند.
پاسخ در ادامه مطلب

معمای شماره 7

روزی فردی وارد اتاقی شد و عکس شخصی را دید. سپس گفت ((من پسر اینم، اما این پدر من نیست!!))
شخص چه نسبتی با فرد دارد؟
پاسخ در ادامه مطلب.

معمای شماره 6

10 تا دسته ی 10 تایی سکه داریم که 9 تا از این 10 تا دسته سکه هایشان 10 گرمی و یک دسته سکه هایش 9 گرمی است. چگونه با یک بار عمل وزن کردن روی ترازوی دیجیتال (یعنی یک بار قرار دادن تعدادی سکه روی ترازو و دریافت یک عدد از ترازو) دسته ای که سکه هایش 9 گرمی است را بیابیم؟
 
پاسخ در ادامه مطلب

معمای شماره 5

مردی در اتاقی حبس شده است. در روبروی اتاق او دو در وجود دارد. یکی از در ها به اتاقی می رود که اژدهای آتشینی در آن وجود دارد، که هیچ وقت به خواب نمی رود. در دیگر هم به اتاقی راه دارد که در آنجا آینه هایی وجود دارد که نور خورشید را در اتاق متمرکز کرده و هر کس جلوی آن برود از شدت گرما سرخ می شود.
سوال: مرد چگونه می تواند خود را آزاد کند؟

پاسخ در ادامه مطلب

جوک های با حال

من حالم از این استادایی که وقتی میندازنمون میگن ما نینداختیمتون، خودتون افتادین، به هم می خوره.
خوبه منم بکشمش بعد بهش بگم من نکشتمت خودت مردی!

موفق باشیم

لطفا این مطلب را حتما بخوانید.

امروز بدترین روز بود...
و سعی نکن که من را متقاعد کنی که
در هر روز، یک چیز خوب پیدا می شود